عشقم عسلم دوست دارم

ساخت وبلاگ
عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 235 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:46

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ . . .
ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ . . . !!!
ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ . . .
ﺩﺳﺖ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ . . .
ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺎ ﺁﻏﻮﺵ . . .
ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ . . .
ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﺎ ﻧﺎﻛﺠﺎ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ
ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺪ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻟﺮﺯﺍﻧﺪ
ﻓﺮﻕ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ . . .
ﺁﻏﻮﺷﻲ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻫﺴﺖ
ﺑﺎ ﺁﻏﻮﺷﻲ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺣﺘﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻭﻟﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ . . .
ﻓﺮﻕ ﻫﺴﺖ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻲ : ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﻱ؟
ﻭ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ : ﺁﺭﻩ
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻲ : ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ؟
ﻭ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ : ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ
ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻲ : ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﻱ؟
ﻭ ﺳﻜﻮﺕ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ
ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ
ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﻣﻴﺰﻧﺪ
ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻲ ﻓﻬﻤﻲ
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻲ : ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ؟
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ : ﻳﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﻭﻟﻲ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ !!! . . .
ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ
ﻓﻘﻂ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻲ ﺍﻳﻦ ﺗﻔﺎﻭﺗﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﺠﺎﻱ ﺩﻟﺖ

. . . ﻛﺠﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻱ

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:42

همسفر! 
در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد، بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم، باقی بماند. 
خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. 
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم 
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد. 

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه‌ی نگاه کردن را. 
مخواه که انتخاب‌مان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویامان یکی. 
همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست 
و شبیه شدن، دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است. 

عزیز من!
دو نفر كه سخت و بی‌حساب عاشق‌ هم‌اند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، 
واجب نیست كه هر دو صدای كبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم كوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند!
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت كه یا عاشق زائد است یا معشوق. یكی كافی است.
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می‌زنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یكی در دیگری.

عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست، بگذار یكی نباشد،
بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه كه در عین یكی بودن، یكی نباشیم، بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هرچیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛ 
اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه‌ی مطلقاً  واحدی برساند.

بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ 
اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم 
و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم بی‌آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.

عزیز من!
دونیمه، زمانی به راستی یکی می‌شوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» می‌سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند،
نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازه‌ای را پیش نکشند؛ 
پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیم بگیریم که حرکات‌مان، رفتارمان، حرف‌زدن‌مان و سلیقه‌مان، کاملاً یکی نشود 
و فرصت بدهیم که خرده اختلاف‌ها و حتی اختلاف‌های اساسی‌مان، باقی بماند 
و هرگز، اختلاف نظر را وسیله‌ی تهاجم قرار ندهیم…

عزیز من! بیا متفاوت باشیم!

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:28

تاریک کوچه‌های مرا آفتاب کن 
با داغ‌های تازه، دلم را مجاب کن 

ابری غریب در دل من رخنه کرده است 
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن 

 

ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز 
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن 

ای تیغ سرخ زخم، کجا می‌روی چنین 
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن 

ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهاده‌ایم 
لطفی اگر نمی‌کنی، اینک عتاب کن 

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:25

هوای تو داره دنیام‌و می‌گیره 
من از این اتفاقِ تازه خوشحالم 
نفس‌های من‌و عطر تو پر کرده‌ 
از این احساس، بی‌اندازه خوشحالم 

 

کنارت راه میرم اوج می‌گیرم 
کنارت عشق، رنگ زندگی میشه 
شروعم کن تموم واژه‌ها اینجان 
شروعم کن تو هر جوری بگی میشه 

سپردم قلبم‌و دست تو می‌دونم 
که یادت بهترین تسکین دردامه 
تو این دنیا همین که عاشقت باشم 
تصور می‌کنم دنیا تو دستامه 

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:23

ازت متشکرم دیوونه‌ی من
از اینکه چشم به این دنیا گشودی
از اینکه پا تو زندگی‌م گذاشتی
از اینکه پا به پام همیشه بودی

 

ازت ممنونم ای تنهای عاشق
که یادم دادی دستات‌و بگیرم
اجازه دادی با تو هم‌نشین شم
تو جون دادی به این احساس پیرم

ازت متشکرم دیوونه‌ی من 
ازت متشکرم دیوونه‌ی من 

کسی جز تو، تو قلبم جا نمیشه
تو پای عشق‌و به قلبم کشیدی
تونستی با بد و خوبم بسازی
تو طعم سختی‌و با من چشیدی

تو یادم دادی با چشمام بخندم
به اون روزای تلخم برنگردم
از این ناراحتم کم با تو بودم
باید زودتر تو رو پیدا می‌کردم

از این ناراحتم کم با تو بودم
شبای بی‌تو من بی‌خواب می‌شم
کسی هم‌اسم تو، هرجا که باشه
مث پروانه‌ها بی‌تاب می‌شم

ازت متشکرم دیوونه‌ی من 
ازت متشکرم دیوونه‌ی من 

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:22

هوا سرد است 
من از عشق لبریزم 
چنان گرمم 
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم 
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است 

هوا سرد است اما من 
به شور و شوق دلگرمم 
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟ 
تو را هر شب درون خواب می‌بینم..

تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم 
و وقتی از میان کوچه می‌آیی 
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم 
به خود آرام می‌گویم: 
دوباره خواب می‌بینم! 
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد 

بیا.. 
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم.

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:21

خورشید را می دزدم

فقط برای تو!

می گذارم توی جیبم

تا فردا بزنم به موهایت

فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!

فردا تو می فهمی

فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت. می دانم!

آخ … فردا!

راستی چرا فردا نمی شود؟

این شب چقدر طول کشیده

چرا آفتاب نمی شود؟

یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:19

بیخــــــــود منتظـــــــــر نبـــــــــاش…

تــــــــو خــــــودت رفتـــــــی…

دیگـــــــــراز دلتنگــــــــی هـــــم بمیـــــــرم…

صدایـــــت نمیکنــــــم برگــــــردی…

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 193 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:17

ببینمت . . .

گونه هایت خیس اســـت . . .

باز با این رفیق نابابت . . .

نامش چ بود؟

هان!

باران . . .

باز با باران قدم زدی ؟

هزار بار گفتم

باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .

همدم خوبی نیست برای درد ها . . .

فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 186 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:16

حال امروزهای من انقدر بد هستن


که نه حوصله کاغذ و دارم نه قلم


فقط دلم میخواد


بخوابم


یه جایی نزدیک تو


ولی فراموش بشه بیدار شدن


فقط بخوابم


همین


چقدر کم توقع و ساده اس آرزویم!!!!

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 235 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:09

یاد گرفتم بی تو بخندم

یاد گرفتم بی تو گریه کنم

یاد گرفتم بدون چشمهایت بخوابم

یاد گرفتم بدون نفس هایت بیدار شوم

یاد گرفتم که دیگر عاشق نشوم

یادگرفتم که اصلا باور نکنم

و از همه مهمتر

یادگرفتم زندگی کنم و با خیالت عشق بازی کنم

روزی به مجنون خندیده بودم که با اسم لیلی عشق بازی می کرد

یاد گرفتم   آن را هم   یاد گرفتم

اما هنوز نتوانسته ام

یاد نگرفته ام که چگونه خاطرات تورا از ذره ذره وجودم پاک کنم

ولی

نمی خواهم یاد بگیرم

من با خیالت هم می توانم عاشق باشم

ایمان دارم روزی آه من گریبان همه آنها را می گیرد

لحظه مرگ

کنار پل صراط

انتقام تمام اشکهایم را خواهم گرفت

انتقام تمام آرزوهای بر باد رفته ام را خواهم گرفت

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:07

لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار.... ومثل هربار لیلی قصه باز هم مرد


لیلی گریست وگفت :کاش اینگونه نبود

خدا گفت :هیچ کس جزتو قصه ات را تغییر نخواهد داد !!

لیلی! قصه ات را عوض کن...

لیلی اما میترسید . لیلی به مردن عادت داشت .

تاریخ به مردن لیلی خو کرده بود..

خدا گفت : لیلی عشق میورزد تا نمیرد . دنیا لیلی زنده میخواهد

لیلی آه نیست . لیلی اشک نیست . لیلی معشوقی مرده در تاریخ نیست ..

لیلی ! زندگی کن...

اگر لیلی بمیرد ، دیگر چه کسی لیلی به دنیا بیاورد ؟

چه کسی گیسوان دختران عاشق را ببافد؟...

چه کسی طعام نور در سفره های خوشبختی بچیند؟

چه کسی غبار اندوه را از طاقچه های زندگی بروبد؟ ؟..

چه کسی پیراهن عشق را بدوزد ؟ ؟ ...

لیلی قصه ات را دوباره بنویس ..

لیلی به قصه اش بازگشت....

این بار اما نه به قصد مردن .

که به قصد زندگی .

و آن وقت به یاد آورد که تاریخ پر بوده از لیلی های ساده گمنام .......

عشقم عسلم دوست دارم...
ما را در سایت عشقم عسلم دوست دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mikaeil asaleshgham بازدید : 170 تاريخ : يکشنبه 14 تير 1394 ساعت: 16:06